تاثیر اقتصادی IS
اینفورمیشن سیستم چطور میتواند روی یک شرکت تأثیر اقتصادی بگذرد ؟
اگر بخواهیم هزینه های یک شرکت را تقسیم بندی کنیم یک سری هزینه مبادله یا تراکنش دارد و هزینه نمایندگی و یک هزینه مدیریت و یک هزینه تولید .

هزینه مبادله
هزینه تراکنش هزینه ارتباطی است که به طور مستقیم به تولید ربطی ندارد . مثلاً پیدا کردن مشتری و بستن قرارداد و مباحث حقوقی و هماهنگیها و هزینه هایی بابت تصمیم گیری و ...
مثلاً ایران خودرو یک پرسنلی دارد و یک خط تولیدی و یک هزینه تولیدی که هزینه تولید آن شامل مواد و تجهیزات و اینها است ولی یک هزینه های دیگری هم دارد که مربوط به تولید نمی شود مثل بازاریابی مثل هزینه شام ناهار پرسنل و این ها که مربوط به تولید نیستند .
بعضی از شرکتها هزینههای جانبی شون خیلی بالا است و ایران خودرو یکی از اینهاست و یکی از دلایل گرانی خودرو در ایران همین است چون هزینههای تراکنش و جانبی اش خیلی بالا است .
برای مثال تولید سرانه ایران خودرو در کل مجموعه خودروسازان اگر مثلاً حدوداً ۱۰۰ هزار خودروساز داشته باشیم سرا نه شون سالانه 9 خودرو را تولید میکنند ولی به طور متوسط سرانه هیوندا حدود ۶۰ تا ۷۰ است یا مثلاً تویوتا حدود ۴۰ تا ۵۰ است .
چرا ؟
چون اینها آمده اند هزینههای جانبی شان را کم کردند و روی تولیدشان متمرکز شدند .
![]() |
![]() |
|---|---|
نظریه هزینه مبادله (Transaction Cost Theory)
این یک نظریه است که از لحاظ هزینه تراکنش میشود شرکتها را به دو حالت تقسیم کرد :
هزینههای مبادله از جمله قراداد، هماهنگی، جستجو و غیره در تصمیم برونسپاری یک محصول/خدمت یا ساخت آن تعیینکننده است.
انواع
شرکتهای اقماری شرکتهایی هستند که برای نیازهای خودشان یک شرکت دیگر می زنند مثلاً ایران خودرو برای خدمات پس از فروشش یک شرکت دیگر احداث می کند .
شرکت خودش یک عامل چابکی را از بین میبرد و یک عامل فربه گی است یعنی اینرسی ایجاد میکند .
پس یک شرکت دیگری می زنند برای اینکه سرویس دیگری را بدهند در صورتی که همان را می توانند برون سپاری کند .
البته باید توجه داشت در برخی شرایط این حالات اقماری مناسب تر است .
مثلاً شما یک شرکت پیمانکاری دارید و همه کاراتون هم روتین پیش می رود و ممکن است سالی یک پرونده حقوقی داشته باشید برای سالی یک پرونده صرف ندارد که در شرکت یک واحد حقوقی ایجاد کنید و به چهار نفر مثلاً پرداخت داشته باشید ولی مثلاً سالی یک پرونده بدهید دستشون ولی یک شرکت ممکن است درآمدش از این باشد که مدام کار را زخمی و داغون می کند و از کارفرما پول می گیرد و برای این شرکت صرف میکند که یک واحد حقوقی احداث کند .
اما برای شرکت اول به صرفه است که برونسپاری کند و یک درصدی به آن ها بدهد ممکن است هزینه هر تراکنش بیش تر از حالت اقماری باشد اما در کل هزینهها کاهش پیدا میکند و مسئولیتش کمتر می شود .
پس یکی از هزینه هایی که اینفورمیشن سیستم میتواند سیو کند هزینه تراکنش است .
اقماری
شبکهای (برونسپاری)
- مانند تویوتا (%70)
نقش IS
هزینه نمایندگی

نظریه نمایندگی (Agency Theory)
بین اولویتها و علایق مالک ( مدیر ) و نمایندگان( پرسنل ) تناقض وجود دارد. شما به عنوان مدیر شرکت یک فرد را استخدام می کنید مثلاً برای نقشه کشی یا یک سرپرست کارگاه استخدام می کنید تمایل شما درباره کارگاه این است کارگاه منظم باشد ولی پرسنل علاقه اش این است که مثلاً اوقات خالی با موبایلش بازی کند و بین اینها تمایز وجود دارد حال برای اینکه این دو را به هم نزدیک کنیم نیاز به نظارت داریم اگر نظارت انجام نشود پرسنل علایق خودشان را در اولویت قرار می دهند . اینجا هم اینفورمیشن سیستم میتواند کمک کند .
در اینجا نظارت به صورت دوربین نیست بلکه نظارت اطلاعات است اینکه اطلاعات را به موقع به شما برساند و این که اطلاعات دقیق به شما برسد و اطلاعات با کیفیت به شما برسد و زمانی که اطلاعات با شما رسیده میشود به شما امکان نظارت می دهد .
وقتی هزینه ها کاهش پیدا میکند سرمایهگذاری در اینفورمیشن سیستم توجیه پذیر می شود .
در واقع اگر شما یک اینفورمیشن سیستم را تهیه کنید به شما در بیرون سپاهی کمک میکند یعنی اون اقماری ها را می توانید حذف کنید و اگر یک اینفورمیشن سیستم خوب داشته باشید می توانید همه مسائل حقوقی مالی و غیره را بیرون سپری کنید .
میتوانید از طرفی نظارت مستمر را کاهش دهید چون بخشی از نظرات را خود سیستم انجام می دهد به خاطر این ها هزینه مبادله و نمایندگی کاهش پیدا میکند . و اگر این دو کاهش پیدا کند سایز سازمان ها کاهش پیدا میکند و وقتی شبکه ایجاد میکنید سازمان کوچک می شود و سازمان کوچک مثل هیوندا درآمد سرانه اش افزایش پیدا میکند .
- بین اولویتها و علایق مالک (مدیر) و نمایندگان (پرسنل) تناقض وجود دارد.
- بنابراین نمایندگان نیاز به نظارت مستمر دارند تا به اولویتها و علایق خود گرایش پیدا نکنند.
سرمایهگذاری در IS
- افزایش درآمد سرانه
- کاهش سایز سازمان
- کاهش هزینه مبادله و نمایندگی
- کاهش نیاز به نظارت مستمر
- افزایش برون سپاری


